بعد کلی انتظار بالاخره تاکسی اومد،با خستگی تمام سوار شدم،2 تا خانم چادری هم کنارم نشسته بودن،ماشین حرکت
کرد،یهو صدایی بسی دلنواز به گوشم رسید،صدای یه خواننده ی زن که در حال فریاد کشیدن بود.منو
دارید........................برگشتم به رنگ ماشین نگاه کردم تا مطمئن شم تاکسیه.آخه تو ماشین های شخصی خیلی
عجیب نیست،ولی تو تاکسی های شهر ما من ندیده بودم...خلاصه من یه نگاه به خانم های کنارم کردم دیدم دریغ از یک
عکس العمل،خودم دست به کار شدم و تذکر....................راننده هم خیلی زحمت کشید و یه کم صدای ضبطشو کم
کرد،جالب اینجا بود تا من تذکرمو دادم 2 تا خانمهای کنارم همچین نگام کردن که انگاری من به راننده فحش داده
باشم...منم که دیدم هر چی این ور و اونور کردم بازم این صدای نابود به گوشم می رسه مثل یه مرد از ماشین پیاده
شدمو بقیه راهو پیاده رفتم...البته خیلی نمونده بود تا مقصدم...البته طی یه عملیات کاملا حرفه ای کد ماشینشو
برداشتمو دادم به رئیس تاکسیرانی،البته اگه پیگیری بشه...
شاید خیلی هاتون از این صحنه ها دیده باشید...ولی عجیبش برام این بود که قبلا اگه یه گناهی تو عموم انجام می شد
خیلی ها صداشون در میومد لااقل اونایی که ظاهرشون مثبته ولی این روزا بر عکس شده،انگاری خیلی گناه ها دیگه
عادی شده...انگار امر به معروف کردن بی کلاسیه...انگار هر کی میخواد گناه نکنه باید از بقیه دوری
کنه...نمیدونم.کاش همچین اتفاقی رو با چشام نمیدیدم...کاش..............................................
امان از ما واماندگان زمینگیر...
هو الودود...